مقابله با مثل، دستور قران است و عقل هر بشري، آن را مي فهمد. اگر کسي به شما ضربه اي زد،شما هم مثل آن به او بزنيد. (فاعتدوا بمثل ما اعتدي عليکم) حکيم فردوسي نيز مي فرمايد: زدي ضربتي؟ ضربتي نوش کن. اما به چند دليل اين کار  انجام نمي شود! و برعکس آن يعني کاپيتولاسيون( خود سانسوري) صورت مي گيرد. اولين موضوع ترس است. افراد کم توان در مقابل افراد پر توان تر از خود، مقابله به مثل نمي کنند. در مدرسه يک پسر قلدر، دانش آموزان را اذيت ميکند، بقيه اذيت او را ناديده مي گيرند، تا بيشتر اذيت نشوند. عامل دوم احترام است: پدري که فرزند خود را مي زند، فرزند به احترام پدر چيزي نمي گويد، و مقابله به مثل نمي کند. اين احترام ممکن است احترام به قانون هم باشد. کسي به اعدام محکوم شده، بايد اين مجازات را تحمل کند! او نمي تواند از ضارب خود انتقام بگيرد. اما گاهي اين دو با يکديگر مخلوط مي شود: معلوم نيست کسي که مقابله به مثل نمي کند، از روي ترس است يا احترام. همين جا مسئله ظلم و اجراي عدالت، معني پيدا مي کند. اگر عدالت حکم مي کند که قاچاقچي انسان يا مواد مخدر، اعدام شود اين به معناي احترام به قانون، و عدم پيگيري مقابله به مثل است. در حاليکه قاچاقچي هاي ديگر، آن را ظلم مي پندارند و در فکر انتقام يا: مصدوم کردن ماموران هستند. در مراتب بالاي اخلاقي، براي جلوگيري از دور باطل انتقام، پيشنهاد ترک مخاصمه يا همان ناديده گرفتن انتقام هست. در انجيل آمده که: حضرت عيسي فرمود: اگر کسي به توسيلي زد، طرف ديگر صورت خود جلو ببر. اين توصيه به دو دليل، در مراحل بالاي اخلاقي است: اول فرض بر اين است که: با اين کار آتش انتقام در مضروب، به خاطر خدا خاموش مي شود. دوم اينکه ضارب نيز با ديدن اين صحنه، شرمنده شده عذر خواهي مي کند. حالا اگر عکس اين قضيه اتفاق بيافتد، ديده شده که يک سيلي زدن، به يک سيل جنگ و خون تبديل گرديده! بيشتر جنگهاي تاريخي هم، به همين خاطر بوده. لذا براي جلوگيري از نابودي انسان، لازم است در جايي اين موضوع ختم شود. پس چه زماني براي انتقام مناسب است؟ و چه زماني مناسب نيست: مانند همه سوالهاي فلسفي، مرزبندي مشخصي ندارد. لذا دروغگويان از اين موضوع به نفع خود استفاده مي کنند. در قضيه انفجار بندر لبنان، بايد مشخص شود که مسئول حادثه، چه کساني بودند تا بتوان از انها انتقام گرفت. ولي مانند حادثه هواپيماي اکرايني، يا حوادث 11سپتامبر، دلايل بخوبي روشن نمي شود. زيرا مسببان اين حوادث، از قبل ردپا ها را از بين برده اند. فقط برخي اشتباهات آنها ممکن است: به لو رفتن کمک کند، که آنهم در بوق تبليغاتي پنهان مي کنند، تا هيچ کس ان را نشنود، يا باور نکند. فاجعه از انجا آغاز مي شود که: مجرم خود را محق اين عمليات مي داند! اما بعد از انجام مواجه با عکس العمل هاي متضاد مي شده، آن را انکار مي کند. الان مشخص شده که در حادثه يازده سپتامبر، عربستان با کمک بن لادن، برج دوقلو را منفجر کرد، تا به گردن عراق و افعانستان افتاده، آمريکا مجبور به لشکر کشي به عراق و افغانستان شود. خوشحالي عربستان در حادثه لبنان هم، همين را بيان مي کند. يعني انفجار عمدي بوده، تا مردم لبنان، آن را به گردن حزب الله انداخته و: پايگاههاي ان را مورد حمله قرار دهند. زيرا اعلام شده که: نيترات موجود در اين انبار، براي مصرف مواد منفجره بوده! پس عامل اصلي مشخص است. اما اينکه قدرت رسانه اي آنها، هنوز به اندازه 11سپتامبر قدرتمند باشد، جاي تامل دارد. از اين رو، انتقام در اين جا واجب است! زيرا اگر جلوي عربستان گرفته نشود، عمليات مشابه را شاهد خواهيم بود. لذا محور شرارت آل سعود است. ادامه مطلب.

پيش بيني هايي که درست نبود!

کاپيتولاسيون و مقابله به مثل

جانمايه داستان امروز ما

مي ,انتقام ,کند ,نمي ,مثل ,يا ,مقابله به ,به مثل ,مي کند ,آن را ,شده که

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دعوت به نماز 52437761 مرجع مقالات رسمی سئو بانک مقاله بیس مدیریت 2019 الزویر و آمرالد مطالب اینترنتی كتابخانه حوزه علميه احناف خواف heelma8 تهیه و ساخت و تولید اراجیف ‹¦[しѺ√乇]¦› خالی از عشق ‹¦[しѺ√乇]¦› نگاهی ب اخبار سینما